پریشانم ز دست روزگارم زمانی است که عشق پاکت را ندارم
تک و تنها مانده در این دیارم من زندانی عشق پاک یارم
شب ها با سکوت در یاد یارممی کشم رسمی از زنگی تلخ و تارم
تا کی به یادت اشک ببارمچرا ندیدنت را می کنی نسارم
نظرات شما عزیزان:
پریشانم ز دست روزگارم زمانی است که عشق پاکت را ندارم
تک و تنها مانده در این دیارم من زندانی عشق پاک یارم
شب ها با سکوت در یاد یارممی کشم رسمی از زنگی تلخ و تارم
تا کی به یادت اشک ببارمچرا ندیدنت را می کنی نسارم
نظرات شما عزیزان: